هیچوقت ازخداحافظی خوشم نیومدواسه همینه اونایی که من رو میشناسن
میدونن بیشتر ازکلمه به امید دیداریا مواظب خودت باش در محاوره هام استفاده میکنم .
چون خداحافظی تداعی رفتن است یرای من.رفتن دوستی. یاوری. استادی.
مادری.سنگ صبوری و یا شاید رفتن نفسی وبرنگشتنش که درتمام خداحافظی
هادلتنگ اینم که برود وبرنگردد این نفسی که خداحافظش گفتم
خداحافظی یعنی غم : خداحافظی ارباب حسین(ع)باخیام
خداحافظی مادری با فرزندش که راهی میدان نبردش کرده
خداحافظی دختری از خانه پدری ورفتن به خانه شوهر(مجلس مجلس بزم وشادی است
امادرلحظه خداحافظی نمیدانم چرامیگریند) خداحافظی مادری بافرزندانش دربسترمرگ
خداحافظی یک قهرمان ورزشی با میادین خداحافظی زائر سرزمین وحی ازآن سرزمین جادوئی
خداحافظی دلداده ارباب(ع)از شش گوشه عاشقی خداحافظی روزه دار با ماه مهمانی دوست
خداحافظی رزمنده ای از زن و فرزند خردسالش و . . .
به همه اینهاکه مینگری تلخی احساس میکنی که بعضی هایش تامغز استخوان انسان نفوذ میکندوتا ابد طعم زهر مارش در وجودانسان باقی میماند
پس همیشه میگویم به امیددیدار تا دلنگران رفتنت دل نگران نیامدنت ودل نگران... نشوم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: